گل يخ
چهار شنبه 23 دی 1388برچسب:, :: 2:17 :: نويسنده : yamur
زیبا ترین سلام دنیا طلوع خورشید عشق است آنرا بدون غروبش تقدیمتان میکنم
گاه یک لبخند انقدر عمیق می شود که گریه می کنیم گاه یک نغمه آنقدر دست نیافتنی می شود که با آن زندگی می کنیم گاه یک نگاه آنچنان سنیگین می شود که چشمانمان رهایش نمیکند گاه یک عشق آنقدر ماندگار می شود که فراموشش نمی کنیم
وقتی دتنگ شدی به یاد بیار کسی رو که خیلی دوستت داره وقتی نا امید شدی بیاد بیار کسی رو که تنها امیدش تویی وقتی پر از سکوت شدی بیاد بیار کسی که به صدات محتاجه وقتی دلت از غصه شکست بیاد بیار کسی رو که توی دلت یه کلبه ساخت
اگر خدا کفیل رزق است غصه چرا اگر رزق تقسیم شده است حرص چرا اگر دنیا فریبنده است اعتمادبه آن چرا اگر بهشت حق است تظاهر به ایمان چرا اگر قبر حق است ساختمانهایی مجلل چرا اگر جهنم حق است این همه نا حق چرا اگر حساب حق است جمع مال چرا اگر قیامت است خیانت چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟ زندگی آرام است مثل آرامش یک خواب بلند زندگی شیرین است مثل شیرینی یک روز قشنگ زندگی رویایی است مثل رویای یک کودک ناز زندگی زیبایی است مثل زیبایی یک غنچه باز زندگی تک تک این ساعتهاست زندگی چرخش این عقربه هاست زندگی راز دل مادر من زندگی پینه دست پدر است زندگی مثل زمان در گذر حیف از آن صداقتی که بود و نیست آن همه نجابتی که بود و نیست ای شکوه سبز تو برای من سایه حمایتی که بود و نیست یک صد دل خسته در گلوی نی ناله شکایتی که بود و نیست آن همه دو بیتی آن هم غزل شرح بی نهایتی که بود و نیست عشق اگر چه گاه جلو ه میکند عاشقی حکایتی که بود و نیست دستهایت تکیه گاهم بود و نیست عشق تو پشت و پناهم بود و نیست حیف آن وقتی که عاشق شد دلم چیز سبزی در نگاهم بود و نیست عشق این سرمایه بازار دل آب این روی سیاهم بود و نیست یاد آن ایام مشتاقی بخیر عاشقی تنها گناهم بود و نیست
نظرات شما عزیزان:
|
آخرین مطالب پيوندها
نويسندگان |
|||
![]() |