گل يخ
سه شنبه 19 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 12:37 :: نويسنده : yamur
صدایم کن ... صدایم کن دلم برایِ هم آغوشیِ صمیمیِ تنها یمان برایِ نوازش برایِ صدا کردنهایِ تو برایِ حرفهایِ خوب تنگ شده صدایم کن! من دلم برایِ دوست داشتنهایِ بی انتها برایِ شبهای تا صبح ... بدونِ خواب برایِ خودم برای خودت پنجرهها و مهتاب تنگ شده صدایم کن !! یک شنبه 17 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 11:49 :: نويسنده : yamur
دلم پُــــــــــر است .. شنبه 9 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 1:10 :: نويسنده : yamur
سیرم از زندگی و از همه کس دلگیرم
آخر از این همه دلگیری و غم می میرم
پرم از رنج و شکستن، دل خوش سیری چند ؟
دیگر از آمد و رفت نفسم هم سیرم
بی سبب نیست که روی از همه کس می گیرم
تلخی زخم زبان و غم بی مهری ها
اینچنین کرده در آیینة هستی پیرم
روزگاریست که چون سایة بی تصویرم
دلم آنقدر گرفته است، خدا می داند
دیگر از دست دلم هم به خدا دلگیرم جمعه 8 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 21:53 :: نويسنده : yamur
کوله بارم بر دوش سفری می باید سفری بی همراه گم شدن تا ته تنهایی محض سازکم با من گفت: هر کجا لرزیدی ، از سفر ترسیدی ، تو بگو از ته دل ، من خدا را دارم ، من و سازم چندیست که فقط با اوییم... جمعه 8 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 21:53 :: نويسنده : yamur
خوش به حال تو ... که خودت را راحت کردی... یک خط کشیدی تنها ... آن هم روی من ... جمعه 8 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 21:30 :: نويسنده : yamur
kheyli vaghte nabodam...inja weblage mano eshgham bod.ke alan nis eshgham kenaram...pisham nis ama yadesh hamishe pishame vaghti inja miyam yade on miyoftam
من میفهممت درکت میکنم میمیرم اگه ترکت بکنم احساس تورو حسش میکن داغون دلت درستش میکنم آهای فریاد فریاد عزیزم داره میاد با اون عشق خدایی انگاری قلبمو میخواد راضی نبود زمونه زمونه رو راضی کردم با روز و روزگارم راز و نیازی کردم من به تموم دنیا سلام آشتی گفتم تا از خدای عالم اجازتو گرفتم
27 فروردين 1389برچسب:, :: 14:46 :: نويسنده : yamur
وقتی دلتنگ شدی بیاد بیار کسی رو که خیلی دوستت داره وقتی نا امید شدی بیاد بیار کسی رو که تنها امیدش تویی وقتی پر از سکوت شدی بیاد بیار کسی رو که به صدات محتاجه وقتی دلت از غصه شکست بیاد بیار کسی رو که توی دلت یه کلبه ساخته
میخواستم بعد تیر مطلب بزارم ولی دیدم این مطلب خیلی قشنگه خواستم بزارم 21 اسفند 1388برچسب:, :: 13:47 :: نويسنده : yamur
چیزی شبیه زندگی داره/ دستامو تو دست تو میزاره باز عشق این کابوس رویایی/ دست از سرمن بر نمی داره مهتاب چشمات آسمون گیره/ وقتی میای غم از دلم میره محتاجتم پاشو همین حالا/ فردا برای اومدن دیره درکم کن این دیونگی سخته/با تو خیالم از خودم تخته شاید ندونی اما باور کن/هر کی با تو باشه خوشبخته جز من به هر دیونه ای شک کن/اسم منو روی لبت حک کن اسم منو بخاطرت بسپار/تردید رو از دنیای من دک کن دنیامو عاشق کن نگاهش از تو/دلتنگیو دلشوره هاش از من درکم کن احساسم ترک خورده/خوب عاشقم شو دلمو نشکن
17 اسفند 1388برچسب:, :: 18:13 :: نويسنده : yamur
زندگی یعنی صداقت داشتن
ماه را از آسمان برداشتن روی رد پای عاشق کاشتن زندگی یعنی محبت داشتن در میان خارها گل کاشتن آب را از ابرها برداشتن روی گل ها تخم شبنم کاشتن زندگی یعنی شهامت داشتن یاس را افسانه ای انگاشتن غصه را رسمی کهن پنداشتن زندگی یعنی من و تو ما شدن رود بودن رفتن و دریا شدن زندگی یعنی توکل بر خدا از تمام علقه های تن جدا زندگی یعنی همین آزاده باش راستگو عاشق صمیمی ساده باش |
آخرین مطالب پيوندها
نويسندگان |
|||
![]() |