گل يخ
نمیخواهم نمیخواهم بجز من دوستدار دیگری باشی برای لحظه ای حتی به فکر دیگری باشی نمیخواهم صفای خنده ات را دیگری بیند نمیخواهم که کس نامش به لبهای تو بنشیند نمیخواهم که نقش چهره ای در خاطرت ماند نمی خواهم نگاهی بر نگاه پاکت اویزد نمی خواهم که بین ما جدای سایه اندازد نمیخواهم بجز من با کسی باشی نمیخواهم برای لحظه ای حتی به فکر دیگری باشی دوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارم
دو شنبه 5 بهمن 1388برچسب:, :: 3:52 :: نويسنده : yamur
عشق کلمه ایست که بار ها شنیده می شود ولی شناخته نمی شود.
عشق از سه حرف تشکیل شده : عین . شین . قاف این جوری تعریف شده:علاقه شدیده قلبی معنیش شده .دوست داشتن با عشق در گیر شده بیا پیشم بمون تنها نمونم می خوام تا ابد واست بخونم می خوام بگم عشق پرزده تو دل من کلی غم زده اگه بیای بمونی پیشم تا ابد راضی میشم شنبه 1 بهمن 1388برچسب:, :: 20:40 :: نويسنده : yamur
خیلی سخته چیزی رو که تا دیشب بود یادگاری ![]()
شنبه 1 بهمن 1388برچسب:, :: 18:58 :: نويسنده : yamur
یادمان باشد از امروز خطایی نکنیم
گرچه درخویشتن شکستیم صدایی نکنیم
پر پروانه شکستن هنر انسان نیست
گر شکستم ز غفلت من و ما یی نکنیم
یادامان باشد اگرشاخه گلی را چیدیم
وقت پرپر شدنش ساز و نوایی نکنیم
یادمان باشد اگر خاطر مان تنها شد
طلب عشق ز هر بی سروپایی نکنیم پنج شنبه 1 بهمن 1388برچسب:, :: 4:50 :: نويسنده : yamur
را به جای همه کسانی که نشناخته ام دوست دارم تو را به خاطر عطر نان گرم برای برفی که آب می شود دوست می دارم تو را برای دوست داشتن دوست می دارم تو را به جای همه کسانی که دوست نداشته ام دوست می دارم تو را به خاطر دوست داشتن دوست می دارم برای اشکی که خشک شد و هيچ وقت نريخت لبخندی که محو شد و هيچ گاه نشکفت دوست می دارم تو را به خاطر خاطره ها دوست می دارم برای پشت کردن به آرزوهای محال به خاطر نابودی توهم و خيال دوست می دارم تو را برای دوست داشتن دوست می دارم تو را به خاطردود لاله های وحشی به خاطر گونه ی زرين آفتاب گردان برای بفشيه بنفشه ها دوست می دارم تو را به خاطر دوست داشتن دوست می دارم تو را به جای همه کسانی که نديده ام دوست می دارم تو را برای لبخند تلخ لحظه ها براي پرواز شيرين خاطره ها دوست می دارم تورا به اندازه ی همه ی کسانی که نخواهم ديد دوست می دارم اندازه قطرات باران ، اندازه ی ستاره های آسمان دوست می دارم تو را به اندازه خودت ، اندازه آن قلب پاکت دوست می دارم تو را برای دوست داشتن دوست می دارم تو را به جای همه ی کسانی که نمی شناخته ام ...دوست می دارم تو را به جای همه ی روزگارانی که نمی زيسته ام ...دوست می دارم برای خاطر عطر نان گرم و برفی که آب می شود و برای نخستين گناه تو را به خاطر دوست داشتن...دوست می دارم تو را به جای تمام کسانی که دوست نمی دارم...دوست می دارم
خیلی دوستت دارم عزیزم
خیلی سخته اون که میگفت واسه چشات میمیره بره و دیگه سراغی از تو و نگات نگیره
خیلی سخته توی پاییز با غریبی اشنا شی اما وقتی بهار شد یه جوری ازش جدا شی
خیلی سخته دلی رو با نگات دزدیده باشی وسط راه ازعشق یه کمی ترسیده باشی
خیلی سخته بری یه شب واسه چیدن ستاره ولی رسیدی اونجا ببینی روز شده دوباره...
چقدر دوست دارم به هیچ چیز فکر نکنم...! اما اندیشه در رخنه های ذهنم نفوذ میکنه.
به تاریکی می اندیشم: (ت) تنگی قلبم که از نامردی است... ( ا ) امید به هیچ چیز و هیچ کسن ندارم... ( ر ) راهی برای فرار نمی بینم... (ی) یکی نیست که مرا از این ظلمت رهایی بخشد... (ک) کسی غیر از خدا نمی بینم ... (ی) یاری میخواهم نه از نامرد... جمعه 25 دی 1388برچسب:, :: 13:20 :: نويسنده : yamur
اگه بگى دوستم دارى تا آسمون پر مى گیرم زندگى گذشتم رو، دوباره از سر مى گیرم اگه بگى دوستم دارى مى میرم و زنده مى شم روشن تر از روز خدا ،خورشید تابنده مى شم اگه بگى به غیر من کسى تو دنیا ندارى رو گفته هاى این و اون از ته دل پا بزارى من هم برات فدا مى شم گریه بى صدا مى شم اگه بگى یار منى همدم و غمخوار منى من هم برات یار مى شم یار وفادار مى شم!... چهار شنبه 23 دی 1388برچسب:, :: 2:17 :: نويسنده : yamur
زیبا ترین سلام دنیا طلوع خورشید عشق است آنرا بدون غروبش تقدیمتان میکنم
گاه یک لبخند انقدر عمیق می شود که گریه می کنیم گاه یک نغمه آنقدر دست نیافتنی می شود که با آن زندگی می کنیم گاه یک نگاه آنچنان سنیگین می شود که چشمانمان رهایش نمیکند گاه یک عشق آنقدر ماندگار می شود که فراموشش نمی کنیم
وقتی دتنگ شدی به یاد بیار کسی رو که خیلی دوستت داره وقتی نا امید شدی بیاد بیار کسی رو که تنها امیدش تویی وقتی پر از سکوت شدی بیاد بیار کسی که به صدات محتاجه وقتی دلت از غصه شکست بیاد بیار کسی رو که توی دلت یه کلبه ساخت
اگر خدا کفیل رزق است غصه چرا اگر رزق تقسیم شده است حرص چرا اگر دنیا فریبنده است اعتمادبه آن چرا اگر بهشت حق است تظاهر به ایمان چرا اگر قبر حق است ساختمانهایی مجلل چرا اگر جهنم حق است این همه نا حق چرا اگر حساب حق است جمع مال چرا اگر قیامت است خیانت چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟ زندگی آرام است مثل آرامش یک خواب بلند زندگی شیرین است مثل شیرینی یک روز قشنگ زندگی رویایی است مثل رویای یک کودک ناز زندگی زیبایی است مثل زیبایی یک غنچه باز زندگی تک تک این ساعتهاست زندگی چرخش این عقربه هاست زندگی راز دل مادر من زندگی پینه دست پدر است زندگی مثل زمان در گذر حیف از آن صداقتی که بود و نیست آن همه نجابتی که بود و نیست ای شکوه سبز تو برای من سایه حمایتی که بود و نیست یک صد دل خسته در گلوی نی ناله شکایتی که بود و نیست آن همه دو بیتی آن هم غزل شرح بی نهایتی که بود و نیست عشق اگر چه گاه جلو ه میکند عاشقی حکایتی که بود و نیست دستهایت تکیه گاهم بود و نیست عشق تو پشت و پناهم بود و نیست حیف آن وقتی که عاشق شد دلم چیز سبزی در نگاهم بود و نیست عشق این سرمایه بازار دل آب این روی سیاهم بود و نیست یاد آن ایام مشتاقی بخیر عاشقی تنها گناهم بود و نیست
دو شنبه 21 دی 1388برچسب:, :: 4:21 :: نويسنده : yamur
زندگی
نمی گویم زندگی کار ساده ای است
نمی گویم همیشه خوشایند است
اما با تمام مشکلاتی که برایمان پیش می آید
زندگی...
از ما انسانی بهتر و نیرومند میسازد
به یاد داشته باش:
در زمان آزردگی رنج را از خود دور کن
در زمان خشم خود را رها ساز
در ناکامی بر خود چیره شو
تا میتوانی یار خود باش
میتوانی بهترین دوست خود باشی
اما به هنگام آشفتگی مرا خبر کن
می کوشم بدانم چه وقت باید در کنارت باشم
اما گاهی ممکن نیست پس تو خبرم کن
عشق تنها هدیه ای است که می توانم به تو بدم
و ایثار یکی از بزرگترین لذتهایی است که به ما
ارزانی شده
من اینجایم هر زمان و همیشه تا هر آنچه دارم به تو
هدیه دهم
در اخر یه سوال؟؟؟؟
من چه رنگیم خودتون چه رنگی هستین؟
سفید :آرام آبی:مغرور سیاه:مشکوک صورتی:عاشق سبز:با نمک ارغوانی:خوشگل قهوه ای :با حال نارنجی:دیوونه طوسی:لوس |
آخرین مطالب پيوندها
نويسندگان |
|||
![]() |